یکی از مسائل مهم که اغلب مردم از آن اطلاع ندارند یا اطلاع کمی دارند مسئله حاکمیت در فضای مجازی می باشد. برای فهم این مسئله شخصی را در نظر بگیرید که با ملیت و هویت خاصی در کشور خود زندگی و با قوانینی که مطابق با فرهنگ و مذهب خودش می باشد فعالیت می کند و ساختارهایی را مشاهده و طبق آن فعالیت می کند که مطابق با فرهنگ و هویتش است. اما اگر همین شخص با همین هویت به کشور دیگری مثل آمریکا سفر کند و بخواهد در آنجا زندگی کند باید مطابق با آن فضا و هویت و فرهنگی که آنجا برایش تعریف می شود فعالیت کند و مطابق با آن ساختارهایی که آنجا وجود دارند زندگی کند.
بر خواننده عزیز روشن است که در هر کشوری نوعی از حاکمیت وجود دارد که دارای مولفه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی است و افراد در آن کشور با تبعیت ازحاکمیت موجود در جامعه به کار و فعالیت های خود مشغولند. در هر سیستم حکومتی مولفه های مختلف نامرده از ارزشهایی سرچشمه می گیرند که مورد قبول همه یا لا اقل بخش زیادی از جامعه است. در بعضی از جوامع از جمله ایران این مولفهها از مبانی اعتقادی و دینی سرچشمه می گیرند و در بعضی از جوامع از قوانین و احکامی که عده ایی خاص تصویب و برنامه ریزی کرده اند تبعیت می کند. این امر که بر چه مبنایی این قوانین وضع می شوند در جای خود بحث شده است. اما آنچه قابل توجه است اینست که آنچه امروز فضای مجازی نامیده می شود و در قالب های مختلفی همچون اینترنت، شبکه های اجتماعی و ... ارائه می شود در کشورهایی همچون آمریکا، اینگلیس، آلمان،فرانسه ساخته شده و قطعا قوانین و مقرراتی که در این سرزمین ها وجود دارد در تهیه و تولید این فضاها کاملا موثرند. هر کشوری با توجه به دیدگاه سیاسی و اجتماعی که دارد به دنبال منافع ملی و جلب سرمایه در فضاهای تولیدی خویش است.
آنها فضایی را تحت عنوان اینترنت و شبکه های به اصطلاح اجتماعی طراحی کردند تا از طریق آن بتوانند به آرزوهای دیرین خود در رابطه با استعمار کشورهای جهان برسند. اینترنت که به عنوان بستر اصلی این فضا شناخته شده است در این کشورها از جمله آمریکا ارز آوری فراوانی داشنه است، به طوری که حتی در سالهای رکود اقتصادی در این کشور سهام شرکت گوگل 1111 دلار ارزش گذاری شده است. آنها علاوه بر ارز آوری توانستند مجموعه های اطلاعاتی بسیار گسترده و وسیعی را از تمام جهان جمع آوری و از طریق آن در جهان به سلطه گری بپردازند. نمونه هایی از این اطلاعات ارزشمند در اسناد اسنودن فاش و طریقه استفاده آن بر ملا شد. همچنین آنها از طریق این فضا توانستند فرهنگ مورد نظر خود که همان مصرف گرایی محض و نیاز سازیهای کاذب بود را در سراسر جهان به طور وسیعی گسترش دهند و از این طریق سود فراوانی به کشورهای خود سرازیر کنند. به عنوان نمونه نیم نگاهی به تولید و تبلیغ عروسک های باربی در جهان می تواند قدری ابعاد این مسئله را روشن کند . تولید و توزیع گوشی های اندروید می تواند از دیگر مصادیق این مسئله باشد . همچنین آنها از همین طریق اطلاعات علمی فراوانی را از داده های موجود در کشورهای مختلف به دست آورده و توسط آنها اکتشافات و اختراعات زیادی را به نام خود ثبت می کنند. آنها حتی با اطلاع از گردشهای مالی و پولی از معاملات فراوانی که در سرتاسر جهان صورت می پذیرد با خبر می شوند و از هر یک به نفع خود در اقتصادشان سود می برند. آری آنها منافع زیادی را از این راه نصیب خود کرده و می کنند. اما آنچه به عنوان درد و آسیب جدی توسط این فضا به ما وارد شده اینست که ارزشها و گرایشها یی پیدا کرده و می کنیم که توسط حاکمیت موجود در این فضا به ما تلقین و دیکته می شود. امروزه همه اذعان دارند که دچار سرگردانیهای ارزشی فراوانی شده ایم و در مقام تصمیم گیری در بسیاری از موارد دچار تردید هستیم . اکثر افراد در جامعه دچار تفکر مادیگری و مدگرایی شده اند و ارزشهای معنوی در نزد آنان کمرنگ شده است. از جمله نگاهی به مسئله حجاب، امر به معروف و نهی از منکر،ارتباط با جنس مخالف و به قول مقام معظم رهبری ولنگاری های فرهنگی نمونه های بارزی از این تاثیر پذیری از این فضا می باشد.
نوشتن شایعات متعدد، اخبار ساختگی مرگ افراد، اتهام ارتباطات نامشروع، برچسب اختلاسهای مالی، فحشهای رکیک و بسیاری دیگر… باعث میشود که بسیاری از چهرههای علمی، هنری، ورزشی، اجتماعی و سیاسی از آمدن به فضای مجازی پرهیز کنند. حتی برخی از افراد مشهور که مدتی را در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، تلگرام و اینستاگرام بودهاند بهواسطه این بداخلاقیها، صفحه خود را بسته و از این فضا قهر کردهاند.
آشکار است که هر تمدن بر این اساس بهوجودآمده که به من در کنار شما و به شما در کنار من و همه در کنار همدیگر، زندگی راحتتری بدهد تا در رسیدن به کمالات مطلوب خود احساس خلاء و بیگانگی نکنیم. اما مگر میشود برای رسیدن به اهداف مورد نظر، کار این تمدن به ابزار مورد نیازش کشیده نشود و ابزار مورد نیازش را نسازد؟! لذا ابزارسازی و فرهنگسازیْ ذاتیِ تمدن است. قوانین الهی در اسلام به نوعی از زندگی اشاره دارد که برای تحقّقش شما باید روابط خاص انسانی را حاکم کنید و نیز ابزار خاص آن زندگی را بسازید؛ همانطور که غرب ابزار خاص مورد نظرش را ساخت. البته فعلا به این نمی پردازیم که چون نوع زندگی که دنبال میکرد غلط بود، درست وقتی که ابزارها به فعلیت رسیدند و توانست آن زندگی آرمانی خودش را عملی کند، با چیزی روبهرو شد که آن را نمیخواست و ابزارها و تکنیک پیشرفته اهداف زندگی آنها را فعلیت بخشیدند و بشر غربی با بنبست روبهرو شد.
فرهنگ؛ آداب و رسومی است که انسانها برای اهدافی که دنبال میکنند برای خود تدوین کردهاند، مثلاً همین که «چرا باید پشت چراغخطر بایستی؟ چرا باید از طرف راست بروی؟ چرا باید سلامکنی؟» اینها فرهنگی است که تمدن میسازد. حالا ما میخواهیم بگوییم اگر این فرهنگ ریشه در معنویت و عبودیت نداشتهباشد، ابزارهایی هم که میسازد، ابزارهای ارضای نفس امّاره است، نه ابزارهای کمک به انسان، ولی به هر حال هر تمدنی ابزار مخصوص خودش را میسازد.
نکته قابل توجه اینست که بزرگان ما در گذشته عالَمی داشتهاند و زندگی مخصوص به عالَم خودشان را با همه ابزارهای لازمهاش ساختهاند. عالَمشان بر اساس آن تمدنی بوده است که پذیرفته بودند و بر اساس همان تمدن و بر اساس همان عالَم زندگی خود را ساختهاند. گرچه امروز عالَم آنها برای ما قابل پذیرش است ولی عالَم خودمان برای خودمان قابل پذیرش نیست؟! این جای بحث دارد، و باید متوجّه بود عالَم آنها متذکر عالَم قدس است، لذا ما طالب عالَم آنها هستیم، ولی ما امروز گرفتار تمدنی هستیم که حجاب عالم قدس و عالم معهود ماست و لذا به عمق جانمان که توجّه کنیم از آن متنفریم، هر چند جوابگوی نفس امّارة ماست.
حال شما از طریق اسلام میخواهید تمدن بسازید و «تمدن» یعنی پیشنهاد کردن زندگی برتر به بشر. در این تمدن مشروبفروشی نیست، ابزارهای پوچ و نفس امّارهپسند هم سراسر زندگیها را فرانگرفته است.
تمدنی که بگوید ابزار نمیسازم، دیگر تمدن نیست.ما باید برای همه مردم، تمدن خود را با لوازم مربوطهاش شکل دهیم .مسلمانان در گذشته شهر و کوچهای میساختند که عالَم دینیشان را از بین نبرد، آرامشی را که در آن تمدن نیاز داشتند بر اساس زمانه خود از آن طریق، حتّی در کوچههای خود پایهریزی کرده بودند، مهم این بود که میدانستند چه میخواهند و بر آن اساس زندگی خود را شکل دادند. البته واقعاً مشخص نیست فردا و بر اساس آن زمان ما چه کوچه و گذرگاههایی میسازیم، ولی میدانم که رویهم رفته به گذشته بر نمیگردیم و این را هم که الآن هست، نمیسازیم.
روزی که حضرت امام (ره) وارد کشور شدند فرمودند: ما می خواهیم از این وابستگی فرهنگی نجات یابیم. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و فرهنگ ما با فرهنگ حاکم بر دنیا که همان لیبرال دموکراسی است نسبت تباین و تضاد داشت و دارد. ما در این سالهای پس از انقلاب تلاش های فراوانی در عرصه های مختلف از جمله پزشکی، هوا فضا، نظامی، موشکی، نانو، هسته ایی، الکترونیک و ... داشتیم و در بسیاری از این عرصه ها رتبه های خوبی در دنیا کسب کردیم. اما آنچه مهم و حیاتی بود را رها کرده اهمیت زیادی به آن ندادیم. منظور اینست که دشمن ما برای گسترش فرهنگ خود و صدور آن تلاش های فراوانی انجام داد و پیشرفت های قابل ملاحظه ایی در این زمینه کسب کرد. او توانست ماهواره بسازد، اینترنت را راه اندازی و گسترش دهد، شبکه های عظیم ارتباطی از قبیل فیس بوک، توییتر و ... را راه اندازی کند و به واسطه آن ها فرهنگ خود را به تمام جوامع دنیا صادر کند . اما ما چه کردیم؟ ما به عنوان تنها پرچم دار فرهنگ اسلامی اصلا به فکر فرهنگ نبودیم و ضربه های فراوانی در این زمینه از طرف مقابل متحمل شدیم.حتی در پیشرفتهایی که داشتیم سعی کردیم بر اساس قالبهای پذیرفته جهانی و مطابق با فرهنگ جهانی باشد و نیازهای معنوی و فطری خودمان را در نظر نگرفتیم.
آیا وقت آن نشده که دانشگاه ها و نخبگان ما به فکر بیفتند و کشور اسلامی مان را از سلطه فرهنگی دشمن برهانند و با فکر و تئوری اسلامی و معنوی ساختارهای کشور را طراحی کنند.ابزارهایی را طراحی و تولید کنند که مطابق با نیازهای واقعی بشر و درراه تکامل و رشدآدمی به سوی اهداف الهی باشند.مطمئنا ما در این راه از پشتوانه های علمی و فطری فراوانی برخوردار هستیم و با کار و تلاش مستمر و مطابق با ارزشهای دینی خواهیم توانست ابزارهایی مطابق نیازهای فطری خود تولید و در اختیار مردم قرار دهیم و همچنین به واسطه آن ها ارزشهایمان را به دیگر نقاط جهان صادر کنیم.
روزی که امام (ره) وارد کشور شدند فرمودند: ما می خواهیم از این وابستگی فرهنگی نجات یابیم. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و فرهنگ ما با فرهنگ حاکم بر دنیا که همان لیبرال دموکراسی است نسبت تباین و تضاد داشت و دارد. ما در این سالهای پس از انقلاب تلاش های فراوانی در عرصه های مختلف از جمله پزشکی، هوا فضا، نظامی، موشکی، نانو، هسته ایی، الکترونیک و ... داشتیم و در بسیاری از این عرصه ها رتبه های خوبی در دنیا کسب کردیم. اما آنچه مهم و حیاتی بود را رها کرده اهمیت زیادی به آن ندادیم. منظورم اینست که دشمن ما برای گسترش فرهنگ خود و صدور آن تلاش های فراوانی انجام داد و پیشرفت های قابل ملاحظه ایی در این زمینه کسب کرد. او توانست ماهواره بسازد، اینترنت را راه اندازی و گسترش دهد، شبکه های عظیم ارتباطی از قبیل فیس بوک، توییتر و ... را راه اندازی و گسترش دهد و به واسطه آن ها فرهنگ خود را به تمام جوامع دنیا صادر کند. اما ما چه کردیم . ما به عنوان تنها پرچم دار فرهنگ اسلامی اصلا به فکر فرهنگ نبودیم و ضربه های فراوانی در این زمینه از طرف مقابل متحمل شدیم. آیا وقت آن نشده که دانشگاه ها و نخبگان ما به فکر بیفتند و کشور اسلامی مان را از سلطه فرهنگی دشمن برهانند.
امروزه در شبکه های های به اصطلاح اجتماعی معزلات فراوانی وجود دارد. یکی از این معزلات عدم حاکمیت جمهوری اسلامی در این فضا می باشد. منظورم این است که نظام و حکومت نمی تواند بر محتوا هایی که در این شبکه ها منتشر می شود اعمال مدیریت کند. شواهد بسیاری بر این موضوع وجود دارد که به بعضی اشاره می کنم:
در این شبکه ها اهانت های فراوانی به ساحت قرآن کریم، انبیا، پیامبر اعظم و اهل بیت علیهم السلام می شود و هیچ کس نمی تواند پیگیری کند!
به ساحت بسیاری از علما و مراجع اهانت می شود ومتاسفانه حکومت کاری نمی کند.
در این شبکه ها اطلاعات شخصی افراد مورد دستبرد واقع شده و در اخاذی ها مورد استفاده قرار می گیرد و کسی نمی تواند پیگیر باشد.
در این شبکه ها قوانین جمهوری اسلامی نقض می شود و کسی معترض نیست . ازجمله این که اهانت های فراوانی به ولایت فقیه می شود.
در این شبکه ها محتواهای فاسد به راحتی قابل دسترسی هستند.
در این شبکه ها از اطلاعات مسئولین و مردم جاسوسی به عمل می آید.
و...