تربیت اخلاقی در آثار مسلمانان،بخشی از علم اخلاق بوده و در ضمن آن مطرح می شده است. به همین جهت «تربیت اخلاقی» به عنوان رشتهای مستقل مفهومی نسبتا تازه است و تا چند سال پیش، این اصطلاح در این منابع کاربرد نداشت؛ هر چند واژههایی مانند تهذیب اخلاق، تهذیب نفس، تزکیه و حتی تربیت به کار رفته است. به نظر می رسد این واژه ترجمه Moral Education است و به سبب آشنایی متفکران تربیتی معاصر با آرا و اندیشههای تربیتی متفکران غربی،وارد فرهنگ تربیتی مسلمان و از جمله ایرانیان شده است.
حال اگر بخواهیم تربیت اخلاقی را رشته ایی مستقل از اخلاق در نظر بگیریم و آن را بر اساس دیدگاه دانشمندان مسلمان تعریف کنیم،تربیت اخلاقی مجموعهای از فعالیت های تربیتی به منظور از میان بردن صفتهای رذیلت و ایجاد صفتهای فضیلت است.
برخی دیگر، تعریفهای متفاوتی از تربیت اخلاقی بدست دادهاند.برای نمونه،سجادی در تعریف تربیت اخلاقی می گوید:« تعلیم و تربیت اخلاقی و ارزشی، به آنچه که مدارس و دیگر نهادهای آموزشی برای کمک به افراد جهت تفکر پیرامون مسائل مربوط به درست و نادرست امور و در پی آن تمایل به سمت خوب بودن اجتماعی و نیز کمک به آنها جهت رفتار به روش و منش اخلاقی و ارزشی انجام می دهند، اطلاق می شود». بر پای? این تعریف، تربیت اخلاقی و ارزشی، مجموعه اقداماتی است که هدفش یاری کردن افراد در مسیر کسب شناختها،گرایشها و رفتارهای اخلاقی و ارزشی است.
با دقت در این تعریف که دقیق و استادانه انجام شده است چند نکته بدست می آید:
مدرسه یا نهادی باید فعالانه امر تربیت اخلاقی را به عهده بگیرد. این نهاد می تواند خانواده باشد.
هدف روشن گری و بیدار کردن افراد از غفلت برای فهم رفتارهای درست و نادرست است. درواقع توجه و تفکر در کارها در انجام کار درست بسیار مهم است .
این امر به متربی سپرده می شود تا خود با تفکر انتخاب کند و هیچ اجباری در کار نباید باشد.
آگاهی دادن به افراد نسبت به تفکر در رفتارها، در تمایل آنان به صفات خوب موثر است.
برای انجام کارهای خوب و انتخاب منش صحیح باید به متربی کمک شود.
شناخت افراد از درست و نادرست برای عمل کافی نیست.